تمام آدم ها نابغهاند؟ آمارها این طور نشان نمیدهد. در واقع ممکن است بیشتر آدم ها ذاتاً با استعداد نباشند. بیشتر مردم تقریباً در میزان مبوسیله می باشند . ممکن است تعداد بسیار زیاد کمی بالاتر یا پایینتر از این میزان باشند.
به طور کلی مردم برای یاد گرفتن در تلاش اند و میخواهند بیشتر در مورد جهان ی اطرافشان بدانند و آگاهتر شوند. گاهي آدم ها سریعتر بهتر یاد میگیرند و این سرعت یادگیری است که نوابغ را از نظر یادگیری از طبقه مبوسیله جدا میکند. نابغهها در وقت یادگیری دچار مساله نمیشوند چون بسیار زیاد زود یاد میگیرند ولی افراد دیگر ، به یاری احتیاج دارند.روش مناسب در ارتقا سرعت یادگیری، موسیقی است.
افراد با موسیقی ، آموزش میبینند به خاطر آن مغزشان سریعتر بیشتر شدن میکند. برخي موسیقی ها وقت ی که به طرز صحیحی اجرا میشوند میتواند اثرهای مثبتی بر یادگیری طرز برخورد و نگرش فرد داشته باشد. موزیک وسیلهای است قوی و وقت ی به مفهوم آن توجه کنیم میتواند تغییرات مثبت بد چشـم گیری در زندگیمان داشته باشد.
اولین مهمترین آن یادگیری در کودکان است. اصول یادگیری در سن کم به بچه القا میشود ارزش به این اصول میتواند تأثیرات مهمی در آینده یادگیری کودک داشته باشد، اما زمان ی موسیقی بهآموزش مفید ی به کار برده شود، این در بسياري جهات به بچه کمک میکند.
روشی که یادگیری را برای بچه آسانتر میسازد، برگزاری کلاسهای موسیقی در کار های روزمره کودک است. مطالعهای بر روی ده کوچولو سه ساله انجام شد که توانایی سرعت چیدن قطعات پازِل در آنها مورد تست قرار گرفته بود.
بعد از گرفتن آزمون اولیه به پنج کودک هر روز سی دقیقه روش خوانندگی به پنج بچه دیگر هفتهای پانزده دقیقه درس پیانو داده شد. درسها برای یک دوره، بیش از شش ماه اجرا شد بعد از شش ماه تمام بچهها پیشرفت چشـم گیری در سرعت چیدن پازل از نشان دادند.
محققان این مهارت را، در کنار قرار دادن قطعههای پازل پیدا کردن د، مثل مشابهی که مهندسان، شطرنجبازان ریاضیدانان عالیرتبه به کار میبرند. این بررسي بر روی کودکانی انجام شد که امتیازات اولیة آنها پایینتر از میزان متوسط بود ولی بعد از تست ، امتیاز آن تقریباً دو مساوی شد.
محققان کارِ قرار دادن قطعات پازل در کنار را انتزاعی نامیدند. با روش موسیقی چنین مهارتهای انتزاعی را در انجام ریاضی و یا گاهي کارهای دیگر که شخص بایستی آنها را در ذهنش به تصویر بکشد، تست میکند و به کار میبرد.
مطالعهای هشت ماهه بوسیله فرانسیس. اچ. راشر (Frances H. Rauscher) از دانش کده کالیفرنیا صورت گرفت که در آن به نوزده کودکستانیِ حدوداً بین ۳ تا ۵ سال، هفتگی روش های پیانو هر روز روش خوانندگی داده میشد. درحالیکه به پانزده کودکستانی دیگر هیچ آموزش موزیک داده نشد. در نیمه انتها این مطالعه، آزمایش ی روی آنها صورت گرفت. تنها بعد از چهار ماه امتیازها در آزمون قرار دادن قطعات پازل برای درست کردن عکس زیبا در گروهی که آموزش موسیقی دیده بودند به طور قابل توجه ی پیشرفت کرده بود، درحالیکه گروه کنترلشده پیشرفتی نداشت گرچه هر دو گروه با امتیازی مساوی شروع کرده بودند.
ممکن است این نوع پیشرفت آن طور که مردم تصور میکنند باعث تغییر و بازبینی نشود ولی نتیجة آن را نمیتوان نادیده گرفت. راشر(Rasher)، اظهار میکند که آموزش موسیقی میتواند باعث پیشرفت هوشی کوچولو برای مدت زیاد ممکن است به طور دائمی شود.
در آینده، با مصرف از این مهارتها، تحقق چنین تغییرات پیشرفته ایی در یادگیری بچه میتواند تأثیرات مهمی بر آنها داشته باشد.
طبق پیشرفته ای حاصلشده در این دوره، موسیقی میتواند زیاد مفید باشد. زمان ی موسیقی در کلاسهای درس اجرا میشود ضمن آن برنامة درسی اصلی آموزش داده شود، وسیلهای مفید در فهم خواهد بود. در نیویورک پروگرام ای به نام روش از طریق پروگرام هنری توسعهیافته یا LEAP جهت مدتی اجرا شد که در آن موسیقی در دوره تحصیلی مدرسه اجرا شد تا امتیازات تحصیلی کودکان را در تمام سطوح بازبینی بخشد. یکی از راههایی که آهنگ در آن اجرا میشود ریاضیات است و آن را ریاضی موسیقایی نامیدهاند.
در آن معلم ریتم (نواخت) را در حساب کردن و محاسبه و به دست آوردن سود، در اصول ریاضی جای داده. با ریتم، دانشآموزان خوب اصول پایه ریاضی مثل کسر ضرب را میآموزند. کریستین بارد (Christin Bard) مشاور LEAP بیان میکند که موزیک به مهارتهای ادراکی یاری میکند و این به دانشآموزان اعتماد به نفس میدهد. در کل، دانشآموزان با اعتماد به نفس به خوب یت دست مییابند و مهمتر از تمام نگرش طرز برخوردشان نسبت به ریاضی و یادگیری به طور مهم بازبینی مییابد.
موسیقی بهعنوان پروگرام تحصیلی کامل و جداگانه میتواند تغییرات مهم مثبتی در فرایند یادگیری جوانان داشته باشد. مری جین کالت (Mary Jane Collete) رئیس اداره تحصیل فرهنگی هنری بخش روش پیشرفت حرفهای مدارس دولتی نیویورک بیان میکند:
فکرِ بسیار زیاد خوب ِ تحصیل موسیقی نه تنها باعث یادگیری موسیقی که ارزش اصلی دارد میشود بلکه به دانشآموزان فرصت گوش دادن، عکسالعمل، دیدن، لمس کردن و حرکت را میدهد. همين طور آموزش مهارتهای موسیقی ، اجرا و تئوری، تدابیر ارزشمند ی را تأمین میکند که به یادگیری مهارتهای تجزیه تحلیل، ترکیب و بررسی کودکان یاری میکند. دانشآموزان میآموزند اطلاعات را پردازش کنند با مصرف از تجربههای عینی، شناختی و ادراکی حرکتی دانش را انتقال دهند.
مریجینکالت طرفدار پروگرام ای است به نام یادگیری خواندن توسط هنر (LTRTA) که هنر را رشتهای جداگانه، در برنامه تحصیلی پایه، به جای مصرف از آن بهعنوان کمکی جهت بخش های مختلف دورة تحصیلی به حساب آورده. موسیقی در حین شنیدن به شکلهای مختلف آن، حرف کردن در مورد آن، در تلاش بودن برای فهمیدن تفسیر کردن آن به روشهای مختلف در بسياري جهات از طریق دنبال کردن پیروی از آن یاد گرفته میشود. او در ادامه بیان میکند:
این تجربیات موسیقایی باعث ایجاد شور هیجان در کوچولو میشود و بدین وسیله باعث پیشرفت کودک در خواندن، نوشتن، فکر کردن مهارتهای دیگر میشود. یادگیری به کمک تمام حواس، فرایند یادگیری را گسترش میبخشد و شیوههای مختلف روش ی را ویرایش میکند.
ی کلاس درس، موسیقی را حاوی میشود، میتواند تأثیرات زیادی بر مراحل اولیه یادگیری کوچولو داشته باشد. موسیقی همين طور میتواند تأثیرات قابل توجه ی بر بزرگترها از نظر یادگیری داشته باشد ولی این تأثیر به اندازه تأثیر موسیقی بر کودکان نیست.
بههرحال این موضوع واضح کاملاً قابل درک میباشد که بچه سریعتر میآموزد همين طور برای کودکان، انجام کارهای وابسته به موسیقی مثل نواختن یک آلت موزیک چیزی است که ممکن است به آن اندازه برای بزرگترها جالب و هیجانآور نباشد. کودکان این کار را انجام میدهند چون برای آنها هیجانآور است درحالیکه بزرگترها جهت انجام کارها بایستی تحریک شوند چون کاری را که به نظرشان آسان میآید انجام نمیدهند. این جهت بزرگترها مساله گزینش ی است ولی زمان ی گزینش کردند که موسیقی را در زندگی روزمره جای دهند تأثیرات چشـم گیری خواهد داشت ولی باز با تأثیر آن بر کودکان قابل مقایسه نیست.
موسیقی اثر با اهمیت زیاد دیگری نیز بر افراد در تمام سن دارد و آن طرز برخورد آنهاست. این منطقی به نظر میرسد که تظاهر کنیم موسیقی برای افرادی که کمترین تمایل را به شغلهای خاص یا کار های ویژه دارند بیشترین یاری را میکند، ولی موسیقی این نظر را تغییر میدهد. موسیقی به شنونده انگیزه و طرز برخورد مثبت ارائه میدهد. با گوش فرادادن به آهنگ دلپذیری در محیط و حین انجام کاری دشوار میتوان آن را آسانتر ساخت. در موارد ی ممکن است موزیک طرز برخورد مثبت را افزایش ندهد ولی فشار کار را کم و آن را آسانتر میکند.
مطالعهای بوسیله Shawn E. Mueske فارغالتحصیل دانشگاه Mankato State صورت گرفت تا تأثیرات موسیقی (زمینه) را بر برخورد، موقعیت، گذر زمان در لابراتوار و بر رفتار کاری افراد، تعیین نماید . او از گروهی کنترلشده که به موزیک معروف دلنشینی بهعنوان موسیقی زمینه گوش میدادند مصرف کرد فهمید که فرق واقعیای در رفتار و شیوه برخورد یا موقعیت پیشرفت دو گروه نیست ولی بیشتر شدن قابل توجه ی در گذر زمان در لابراتوار و مدت وقت کارکردن به وجود آمد.
موسیقی زمینه میتواند زمان ی که افراد فکر میکنند، یاد میگیرند و کار میکنند مفید باشد ولی موسیقی بایستی درست اجرا شود. به آسانی فهمیده میشود که موسیقی غنایی باید آرام باشد چون اگر این گونه نباشد ذهن را منحرف میکند منطقی است که نتیجه بگیریم، چنانچه موسیقی مفید است میتوان آن را بلندتر از موسیقی غنایی کرد ولی نه زیاد بلند، چون هر موسیقی که بیش از اندازه کافی بلند باشد یادگیری اندیشه را سختتر میکند.
همانطور که میبینیم شنونده بر موسیقی برتری دارد چون هدف اصلی اولیة آهنگ این است که بر حالت رفتاری و طرز برخورد شخص اثر بگذارد. اگر شخص به آهنگ غنایی گوش نماید ، درحالیکه این موسیقی او را ناآسان میکند، این نوع آهنگ نمیتواند به او یاری کند که فکر نماید چون بسیار زیاد سخت است که ذهن بتواند بر آن غلبه نماید .
وقت ی شخص به موسیقی زمینه گوش میدهد با اهمیت زیاد است که موزیک ای که جهت ش آشناست آن را رفیق دارد باشد همين طور به او آرامش دهد و این اصلاً بهتر نیست که شخص به آهنگ ای گوش نماید که فرض میکند باعث آرامش میشود نیز برای ش آشنا نیست.
امروزه اضطراب و اضطراب ، خطری جهت سلامت ی است. اضطراب در زندگی روزمره زیاد است پس ما هر کاری که جهت سلامت ی انجام دهیم مفید است. روشی مهم جهت کم کردن اضطراب در زندگی روزمره، گوش دادن به موسیقی است. سالها پیش قطعه موسیقی هایی منحصراً به هدف تمدد اعصاب و کاهش اضطراب خلق شد. مطالعات نشان داده که موسیقی های Relaxation یا تمدد اعصاب تنشها را کم میکند اما گوش دادن به موسیقی گزینش ی اثر بهتر مفید تری دارد.
مطالعة دیگری روی ۲۰۵ نفر صورت گرفت تا اثرات موسیقی مینور ماژور را نشان دهد. موسیقی مینور (گام کوچک) به شخص احساس مالیخولیایی، ناراحتی و اندوه ناامیدی و آهنگ ماژور(گامی بزرگ) بیشتر اوقات حس شادی ، سرزندگی، شادابی، لذت و هوشیاری را به شخص میدهد.
موسیقی وسیلهای مفید است و انکار آن دور از حقیقت میباشد. آهنگ وبقیه هنرها باعث ارزش بخشیدن به زندگی میشود بدون آن تنوعی نیست و حتی در فرهنگ خلل ایجاد میشود. در آینده، ممکن است ، روشی مطلوب جهت یادگیری این باشد که آهنگ را در هر مدرسهای در دورة تحصیلی جای دهند. چنانچه هر مدرسهای دانشآموزانش را پشتیبانی و تشویق نماید که موزیک را آزادانه دنبال کنند در زندگی روزمره بیاموزند و به کار برند، افراد در یادگیری و کار کردن کارآمدتر خواهند بود، و در کل دانشآموزان بهتری خواهند شد.
موزیک برای آدم قدرتی است بزرگتر از آنچه تصور میشود. با بررسي بیشتر آدم میآموزد که چطور قدرت آن را مهار نماید و از آن مصرف بهتری نماید .
آذر ۱۰, ۱۳۹۷
آذر ۶, ۱۳۹۷
تیر ۳۰, ۱۳۹۷
تیر ۲, ۱۳۹۷