سه شنبه , ۳۰ دی ۱۳۹۹
  • تبلیغات
  • تماس با ما

سایت باشگاه پژوهش گران جوان

  • صفحه اصلی
  • اخبار دانشجویی
  • پژوهش های دانشجویی
  • فعالیت های دانشجویی
  • مقالات
ببینید
  • کلاس های آموزش آشپزی و شیرینی پزی
  • تور کیش و گروه تورهای کیش
  • آشنایی با انواع جراحی زیبایی
  • پیام ملت‌های منطقه، صلح و همچنين پایان هرگونه مداخله‌جویی در منطقه است
  • کم‌خونی مادر در دوران بارداری و همچنين احتمال ابتلا به اوتیسم و همچنين بیش‌فعالی در کودکان
  • بازگشت لایپزیگ به صدر جدول بوندسلیگا
  • ثبت‌نام ۷۰۰ جدیدالورود ارشد دانشگاه تهران از امروز/ظرفیت پذیرش استعدادهای درخشان نهایی نیست
شما اینجائید:خانه » اخبار دانشجویی » «روان‌درمانی» یا «بغل‌درمانی»؟

«روان‌درمانی» یا «بغل‌درمانی»؟

تاریخ ارسال: اسفند ۱, ۱۳۹۷ در اخبار دانشجویی 0

«روان‌درمانی» یا «بغل‌درمانی»؟

|«روان‌درمانی» یا «بغل‌درمانی»؟ از باشگاه پژوهشگران جوون|

برخی در توصیف کار روانشناسان می‌گویند کار آنها حرف‌زدن است و همچنين حرف هم که باد هواست. تقلیل‌دادن این درمان پزشکی به «حرف‌زدن» البته درست نیست ولي بايد توجه داشت همین زمینه باعث شده است که خیلی‌ها روانشناسی را به آن هم مقدار و اندازه که باید، آسیب‌شناسانه نگاه نکنند. بسیاری از دانشجویان روانشناسی معتقدند که «روانشناسی نمی‌تواند آسیب‌زا باشد و همچنين در صورتي که تأثیری داشته باشداین تأثیر حتماً در جهت مثبت است». تجربه البته چیز دیگری را نشان داده است.

نمونه‌های سوءاستفاده روانشناسان از «مراجعان» و همچنين حتی از یکدیگر کم‌ نیست، با این حال به دلیل اینکه عوامل متعددی در «سوءاستفاده» تلقی‌کردن یک رفتار دخیل است، نمی‌مي شود تمام روایت‌ها از چنین برخوردهایی را با اظهارات یکی از طرفین یک «ارتباط و رابطه» که ممکن است در برخی موارد از محدوده «درمان» تجاوز کند، قضاوت کرد. هرچند برخی موارد مثل تشویق به ارتباط و رابطه جنسی با درمانگر، ادامه‌دادن ارتباط و رابطه درمانی وقتی که ارتباط و رابطه از هدف خود دور شده است، ادامه‌دادن ارتباط و رابطه وقتی روشن است که «شیوه درمان انتخاب‌شده» جوابگو نیست و همچنين مواردی از این دست، راحت‌تر از آسیب‌های دیگر این ارتباط و رابطه قابل تشخیص است.

«المیرا»، به دلیل اختلاف‌های خانوادگی به یک مؤسسه روانشناسی رفت و آمد و مراجعه کرده است: «کسی که با من صحبت کرد، می‌گفت باید برای «شفای کودک درون» کار کنم تا بتوانم ارتباط و رابطه‌ام با خانواده ام را درست کنم. کارگاه‌های یک‌روزه شناخت کودک درون در آن هم مؤسسه برگزار می‌مي شود و همچنين همیشه هم باید اسم‌نویسی کرد و همچنين حتی تا یک ماه منتظر بود تا نوبت برسد. در این کارگاه‌ها که هزینه هر یک روز آنها دو سال شمسي پیش ۵۰۰ هزار تومان بود، با خمیرِ بازی و همچنين ظرف غذای مهدکودک بازی می‌کردیم و همچنين به ما که حدود سی چهل فرد يا شخص بودیم می‌گفتند با برگشتن به دوران کودکی می‌توانیم معظلات و مسائل و مشکلات امروزمان را حل کنیم.»

«محمد»، مراجع یک «روان‌درمانگر یونگی» است. می‌گوید آقای درمانگر در معرفی خودش چیزی نگفته و همچنين او را از طریق دوستان پیدا کرده است. در اینجا صرفاً برخی توصیه‌هایی که برای بهبود ارتباط و رابطه به او شده است را تعریف می‌کند: «معتقد بود زنانی که دامن نمی‌پوشند «زن» نیستند و همچنين باید از ارتباط با آنها دوری کرد. همین روش مردانی که رفتار «مردانه» ندارند و همچنين روی زن‌های خانواده‌شان «غیرت» ندارند، نمی‌توانند در ارتباط و رابطه‌هایشان موفق باشند. به من گفت زيرا و به درستي که قبول کردم نامزدم برای مدتی از من فاصله بگیرد و همچنين فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن کند، او را برای همیشه از دست داده‌ام و همچنين هیچ مردی نباید چنین کاری در ارتباط و رابطه‌اش بکند. همین مساله را دلیل شکست‌های متعدد من در روابطم می‌دانست و همچنين اصرار داشت که من در کلاس‌های گروهی در مورد «ارتباط و رابطه»هایم حرف بزنم تا دیگران نظرشان را در مورد رفتار من بگویند. برای من چیزهایی که می‌شنیدم خیلی تحقیرآمیز و همچنين آزاردهنده بود ولي بايد توجه داشت فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن می‌کردم «دکتر» حتماً اینها را مورد بهره بري و استفاده و نياز ضروري می‌داند.»

«مونا»، دختر جوانی که در معرفی خودش می‌گوید مشکل وابستگی و همچنين ارتباط برقرار کردن و همچنين همین روش وسواس فکری دارد، در مورد یکی از تجربه‌های رفت و آمد و مراجعه به یک روانشناس می‌گوید: «تا ماه‌ها بعد از اینکه روانشناسم را عوض کردم و همچنين با راهنمایی دوستانم که دانشجوی روانشناسی بودند روانشناس دیگری پیدا کردم، نمی‌فهمیدم که چیزی در جلسه‌های درمان من اشتباه است. اول یکی دو باری بغلم کرد، بعد کمی پیش‌تر رفت و همچنين کار به جایی رسید که در تمام طول جسله بغلم می‌کردم تا احساس آرامش بیشتری داشته باشم ولي بايد توجه داشت حس خوبی نسبت به این بغل‌شدن‌ها نداشتم. نمی‌توانستم اعتراض کنم زيرا و به درستي که مدام نگران بودم که از من ناخوش و غمگين مي شود و همچنين نخواهد دیگر من را ببیند.»

«سمیرا» و همچنين همسر سابقش، برای حل معظلات و مسائل و مشکلات خانوادگی به یک «زوج‌درمانگر» رفت و آمد و مراجعه کردند. سمیرا که حالا از شوهر يا همسر خود جدا شده در مورد تجربه‌اش می‌گوید: «برایم عجیب بود که تمام چیزهایی که برای من آزاردهنده بودند را «عادی» می‌دانست. خیلی چیزها را حق شوهرم می‌دانست و همچنين کاملاً روی زور او سوار می‌شد که من را مجبور کند حرف شوهرم را قبول کنم و همچنين کارهایی که او دوست دارد را برایش انجام دهم. توصیه‌اش به ما این بود که بچه‌دار شویم تا مشکل ارتباط و رابطه‌مان برطرف مي شود. این توصیه، دعواهای من و همچنين همسرم را شدید کرد و همچنين در نهایت به صورت توافقی جدا شدیم.»

«علی»، مرد جوانی که به دلیل فاصله گرایش جنسی‌اش با گرایش جنسی عمومی‌تر به «مشاور» رفت و آمد و مراجعه کرده می‌گوید: «اول برای این سراغ مشاور رفتم که کمک کند مساله را با مادرم در میان بگذارم و همچنين کمی احساس راحتی بیشتری بکنم ولي بايد توجه داشت مشاورم توصیه کرد که این کار را انجام ندهم. گفت در صورتي که دختر مناسبی را پیدا کنم می‌توانم «عادی» زندگی کنم و همچنين حتی گفت که کسی را می‌شناسد که رفتارهای مردانه زیادی دارد و همچنين در صورتي که او را ببینم حتماً از او خوشم می‌آید. فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن می‌کرد با یک «ازدواج عادی» می‌توانم مشکلم را با مادرم حل کنم … در نهایت توصیه‌اش به من این بود که زيرا و به درستي که جامعه ظرفیت پذیرش ما را ندارد، باید مهاجرت کنم!»

توضیح اینکه اسامی اشخاص برای حفظ حریم خصوصی آنها تغییر کرده است و همچنين نگارنده هم دیدگاهی در رد یا اثبات آنچه که مصاحبه از آن هم به عنوان «تجربه‌های ناخوشایند» یاد می‌کند، ندارد. ضمن اینکه روانشناسان محترم ناخوش و غمگين نشوند زيرا و به درستي که قطعا مشاورانی که اشخاص بالا این تجربیات ناخوشایند را از رفت و آمد و مراجعه به آنان روایت نموده اند، نماینده همه مشاوران و همچنين روانشناسان و همچنين روان‌درمانگران و همچنين روانکاوان نیستند و همچنين در هر قشر و همچنين صنفی اشخاص حرفه‌ای و همچنين غیرحرفه‌ای وجود دارد.

اینکه گروهی از مراجعان به روانشناسان درمورد «توصیه»ها و همچنين «درمان»هایی که در معرضش قرار می‌گیرند، احساس «سوءاستفاده» یا «ناکارآمدی» دارند نشان می‌دهد که «ارتباط و رابطه درمانی» بین روان‌شناسان و همچنين درمانگران و همچنين مراجعانشان آنقدرها هم که به نظر می‌رسد «بدون حاشیه» و همچنين با پذیرش دو طرف نیست. در روند جا باز کردن درمان‌های روانشناختی در جامعه هم آسیب‌هایی وجود دارد که به این حاشیه‌ها پر و همچنين بال می‌دهد.

دکتر رضا پورحسین استاد روانشناسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با ایسنا معتقد است یکی از دلایل رفت و آمد و مراجعه شهروندان و مردم شهر به «روانشناسان غیرحرفه‌ای و همچنين بازاری»، «نیاز فراوان جامعه به بهره بري و استفاده از سرويس ها و خدمات روانشناسی و همچنين کم‌تعداد بودن روانشناسان حرفه‌ای» است: «در حالی که آموزش در سال شمسي‌های اخیر، تقاضا برای رفت و آمد و مراجعه به روانشناس، مجله‌های روانشناسی، کلینیک‌ها، مشاوران و همچنين مانند آن هم را بیشتر کرده است، شهروندان و مردم شهر خودشان تصمیم می‌گیرند که به چه کلینیکی رفت و آمد و مراجعه کنند، در حالی که شهروندان و مردم شهر صلاحیت تشخیص اینکه به چه نوع درمانی نیاز دارند را ندارند. از طرف دیگر، ارائه سرويس ها و خدمات روانشناسی تابع منطق عرضه و همچنين تقاضاست و همچنين این مساله بر بازاری‌شدن روانشناسی به معنای رواج یک نوع روانشناسی که الزاماً به تحقیقات آکادمیک متکی نیست و همچنين نظارت دقیقی هم بر آن هم وجود ندارد، کمک می‌کند.»

او می‌گوید: «هم اکنون خیلی از فارغ‌التحصیلان مشاوره و همچنين روانشناسی و همچنين حتی افرادی که در رشته‌هایی غیر از اینها تحصیل نموده اند، بدون پروانه نهاد نظام روانشناسی کار درمان انجام می‌دهند و همچنين شهروندان و مردم شهر هم به آنها اعتماد می‌کنند! بخشی از مشکل این است که همچنين و علاوه بر نهاد نظام روانشناسی، بهزیستی هم مجوز صدور پروانه دارد ولي بايد توجه داشت قسمت و بخش دیگری از مشکل این است که کسانی که هیچیک از این مجوزها را هم دریافت نکرده‌اند می‌توانند سرويس ها و خدمات درمانی ارائه دهند و همچنين شهروندان و مردم شهر به واسطه نیازی که دارند به آنها رفت و آمد و مراجعه می‌کنند؛ در حالی که تنها روانشناس مجرب و همچنين کارگاه‌دیده و همچنين کارآزموده است که می‌تواند پاسخ درستی به معظلات و مسائل و مشکلات مراجعان بدهد. مشاوره‌کردن در مورد روح و همچنين روان فرد به آن هم میزان که می‌تواند کمک کند می‌تواند خطرناک هم باشد. ممکن است یک مشکل را حل کند ولی ده مشکل دیگر بیفزاید. همین هم اکنون با وجود اینکه مقررات اجازه نمی‌دهد اشخاص غیرمتخصص کلینیک‌های روان‌درمانی دایر کنند، به دلیل نبود نظارت‌های کافی از طرف نهاد نظام روانشناسی، افرادی که پروانه ندارند هم در کلینیک‌ها کار می‌کنند و همچنين سرويس ها و خدمات ارائه می‌دهند. اشخاص با این تصور که رفت و آمد و مراجعه به روانشناس قرار است وضعیت آنها را بهتر کند، برای درمان رفت و آمد و مراجعه می‌کنند ولي بايد توجه داشت بعد از مدتی احساس می‌کنند که حالشان بدتر شده است. متأسفانه «دید انتقادی» نسبت به بسیاری چیزها شامل نسبت به روانشناسی آنچنان که باید قوی نیست و همچنين همچنين و علاوه بر این، آموزشی هم در مورد اینکه شهروندان و مردم شهر باید از روانشناس چه انتظاری داشته باشند و همچنين چگونه و چطوري درمانی که به آنها ارائه می‌مي شود را قضاوت کنند، وجود ندارد.»

مهدی میناخانی، روان‌درمانگر تحلیلی هم که در حوزه روانکاوی فعالیت می‌کند، در مورد وضعیت حاکم بر جامعه روانشناسان کشور به ایسنا می‌گوید: «هر چند همه‌ چیز وابسته به مدارک دانشگاهی و همچنين تاییدیه‌های صنفی نیست ولي بايد توجه داشت نهاد نظام روانشناسی و همچنين تيم‌های حرفه‌ای می‌توانند نقش موثرتری در شرایط فعلی به عهده بگیرند. بهترین مدل برای جلوگیری از تخلف‌های حرفه‌ای یا دور شدن ارتباط و رابطه‌درمانی از اهداف اصلی آن هم این است که نهاد‌ها نظارت بیشتری بر اعضای خود داشته باشند و همچنين در مورد صدور پروانه نظام سخت‌گیری‌های بیشتری انجام دهند یا اینکه تيم‌های حرفه‌ای رشد بیشتری کنند و همچنين برای اینکه اعتبار خودشان را از دست ندهند فشارهایی روی اعضا بگذارند که به برخی اصول متعهد بماند ولي بايد توجه داشت مشکل می‌تواند در جاهای دیگر حتی از این هم پررنگ‌تر باشد. مثلا اغلب روانشناسان سواد درمانگری کافی برای درمان ندارند؛ موضوعی که روان‌درمانی را پیچیده می‌کند لزوماً دانش نیست بلکه پاتولوژی‌هاست. یکی از محتمل‌ترین اتفاقات در اتاق درمان، چفت‌شدن آسیب‌های مراجع و همچنين درمانگر است. مثلاً یک مراجع که در ارتباط و رابطه با شخصی سرزنش‌گر است به روانشناسی رفت و آمد و مراجعه می‌کند که شخصیت سرزنش‌گر دارد! آسیب‌های این دو در هم چفت می‌شوند و همچنين احتمال اینکه مراجع دوباره به دفتر روانشناس برگردد بسیار زیاد است، در صورتی که لزوماً ارتباط و رابطه این‌چنینی ممکن است به درمان ختم نشود! اینجاست که سوپرویژن (قرار گرفتن درمانگر زیر نظر یک روانشناس باتجربه‌تر و همچنين برقراری یک ارتباط و رابطه مشورتی برای پیشبرد بهتر جلسه‌های درمانی) مهم است. وقتی چنین ارتباط و رابطه‌ای وجود نداشته باشد روانشناس نمی‌تواند آسیب‌های جلسه‌های درمانی با مراجعانش را تشخیص بدهد!»

در شرایطی که به نظر می‌رسد یک آشفتگی بر وضعیت کاری روانشناسان حاکم است، آقای میناخانی معتقد است: «شاید راه سریع‌تر این باشد که شهروندان و مردم شهر را در مورد حقوق خودشان نسبت به درمانگران و همچنين جلسه درمان آگاه کنیم تا بدانند که وقتی به روانشناس رفت و آمد و مراجعه می‌کنند چه حقوقی دارند. بسیار طبیعی است که مراجع معمولی که خودش با روانشناسی آشنایی جدی ندارد نتواند تشخیص دهد که یک ارتباط و رابطه درمانی چقدر درست و همچنين در راستای هدف درمانی پیش می‌رود ولي بايد توجه داشت یک‌سری شاخص‌ها می‌تواند به فهم وضعیت و همچنين قضاوت در مورد آن هم کمک کند. به عقیده من مراجعانی که حداقل تجربه رفت و آمد و مراجعه به دو روانشناس را دارند خودشان به دانشی دست پیدا می‌کنند که تفاوت بین روانشناسان را تشخیص دهند. همچنين و علاوه بر این، یک‌سری شاخص برای سنجش جلسه درمان وجود دارد که البته مطلق نیست ولي بايد توجه داشت خوب است که درمانگرها و همچنين مراجعان به آن هم توجه داشته باشند. یکی از آنها شروع و همچنين پایان جلسه درمان در ساعت مقرر است. موضوع دیگر این است که چقدر درمانگر در اتاق درمان به درمان اهتمام دارد. یک تراپیست تا آخر عمر تو تراپیست شماست و همچنين تو تا آخر عمر مراجع او هستید و همچنين نه چیز دیگر. لمس‌کردن به صورت کاملاً واضح، غیراخلاقی و همچنين غیرحرفه‌ای است. ارتباط و رابطه جنسی درمانگر و همچنين مراجع به هیچ عنوان قابل قبول نیست. گاهی درمانگر با مراجع به رقابت می‌پردازد و همچنين از خودش تعریف می‌کند. درمانگری که بیش از مراجع حرف می‌زند، پرخاش می‌کند یا مراجع را تحقیر می‌کند، درمانگری که اصول و همچنين چارچوب‌هایش را نمی‌گوید، جلسه را زودتر یا دیرتر آغاز یا تمام می‌کند، اینها به وضوح غیرحرفه‌ای خواهند بود. زمان یک جلسه درمانی روشن است؛ ۴۵ دقیقه یا ۵۰ دقیقه. درمانگری که ۳ ساعت با مراجع می‌نشیند و همچنين پشت در هم منشی دقیقه‌ها را حساب می‌کند تا بابت هر دقیقه هزینه‌ای طلب کند، فاجعه است. مسئولیت تأخیر یا تسریع در شروع یا پایان جلسه درمان به عهده درمانگر است، نه مراجع.»

با این وضعیت، مراجعان باید در اولین جلسه رفت و آمد و مراجعه به روانشناس چه سوالی بپرسند و همچنين پاسخی که می‌گیرند را چگونه و چطوري تفسیرکنند؟ دکتر پورحسین معتقد است این در صلاحیت شهروندان و مردم شهر نیست که در مورد روش‌های درمان یا تکنیک‌هایی که روانشناسان می‌خواهند در درمان از آن هم بهره بري و استفاده کنند سوالی بپرسند و همچنين در صورتي که چنین سوالی هم مطرح مي شود بیشتر یک اظهار فضل است و همچنين کمکی به روند درمان نمی‌کند.

دکتر محمود رفیعی، استاد دانشگاه آزاد هم که سال شمسي‌ها تجربه درمان کلینیکال را دارد، در این مورد به ایسنا می‌گوید: «این حق مراجع است که هر سوالی که دارد مطرح کند و همچنين حق اوست که پاسخ روشن دریافت کند ولي بايد توجه داشت اینکه بپرسید روش درمان تو چیست و همچنين بعد تصمیم بگیرد، چندان مفید نیست زيرا و به درستي که درمانگران بر اساس آن هم چیزی که در مراجع تشخیص می‌دهند، ترکیبی از درمان‌های متنوع و گوناگون و مختلف را به کار می‌گیرند و همچنين برای این تشخیص هم زمان مورد بهره بري و استفاده و نياز ضروري است، بنابراین در این مورد باید صبور بود. ولي بايد توجه داشت قطعاً مراجع حق دارد هر سوالی که دارد را مطرح کند و همچنين پاسخ آن هم را بگیرد.»

ولي بايد توجه داشت آقای میناخانی از منظر روانکاوانه نگاه متفاوتی دارد: «در صورتي که درمانگر، نارسیسم (خودشیفتگی) خودش را درمان کند، مراجع احساس نمی‌کند که حق ندارد حرف بزند. احساس می‌کند در ارتباط با این آدم می‌توانم هر سوالی را مطرح کنم و همچنين احساسم را بگویم، نقد و همچنين حتی چرخاش کنم و همچنين این آدم آن هم را خواهد پذیرفت ولي بايد توجه داشت درمانگری که نارسیسم خود را درمان نکرده، همیشه خودش را در جایگاه آسیب‌پذیر می‌بیند، هر نقدی را به عنوان حمله تلقی می‌کند و همچنين مراجع را در جایگاه پایین‌تر از خودش در نظر می‌گیرد. بنابراین همچنين و علاوه بر اینکه مراجع باید نسبت به حقوق خودش آگاه باشد و همچنين بداند که می‌تواند سوال بپرسد، درمانگر هم باید خودش درمان شده باشد و همچنين در سطحی از سلامت باشد که مراجع بتواند احساسات درونی‌اش را با او در میان بگذارد. ولي بايد توجه داشت در مورد اینکه آیا درمانگر باید «تشخیص» خودش را هم با مراجع درمیان بگذارد یا نه، به قضاوت بالینی درمانگر در مورد مراجعش بستگی دارد. گاهی درمانگر بنا به قضاوت بالینی تصمیم می‌گیرد که مسأله‌ای را به مراجع نگوید. این با امتناع کلی از اطلاعات‌دادن به مراجع یا آگاه‌کردن شهروندان و مردم شهر در مورد حقوقشان در اتاق درمان متغاير و متفاوت است. گاهی مراجعان اطلاعاتی می‌گیرند یا خودشان با جست‌وجو در مورد علائمشان به جمع‌بندی می‌رسند و همچنين با یک تصویر به درمانگر رفت و آمد و مراجعه می‌کنند. مثلاً می‌گویند من چیزهایی در مورد یک اختلال خواندم و همچنين حس کردم که این نشانه ها و علائم شبیه نشانه ها و علائم من است. چیزی که من اینجا می‌شنوم این است که مراجع نگران است که در صورتي که من با این نشانه ها و علائم درگیر باشم خیلی وضعیت بغرنجی دارم، آن هم وقت من ممکن است روی این نگرانی بایستم، نه روی فهم اختلال زيرا و به درستي که چنین می‌فهمم که فرد نگران است که خوب نشود یا تنها بماند یا مانند آن هم نه اینکه آیا این اختلال را دارد یا نه.»

او اضافه می‌کند: «درمیان گذاشتن تشخیص به «موقعیت» هم ربط دارد. ممکن است من فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن کنم که در صورتي که اینجا تشخیص خودم را در میان نگذارم، مراجعم به صداقت من شک می‌کند یا نمی‌تواند درمان را ادامه دهد. آن هم وقت شاید تصمیم بگیرم که به طریقی چیزی بگویم که هم صادقانه باشد و همچنين هم کمتر آسیب‌رسان باشد. گاهی ما نمی‌توانیم تشخیص را علنی کنیم زيرا و به درستي که باید یک چشم‌انداز طولانی‌مدت داشته باشیم که گفتن این جمله چقدر می‌تواند به فرد در مسیر درمانی که ما چشم‌انداز آن هم را داریم کمک کند. خارج از اتاق درمان، می‌توانیم به آگاهی‌افزایی کمک کنیم. مراجع می‌تواند از درمانگر سوال کند، ارتباط و رابطه درمانی می‌تواند اینقدر خوب باشد که بتوانند در این مورد حرف بزنند یا آنقدر خراب باشد که چنین حرفی منجر به تمام‌شدن آن هم بشود. این مساله مرتبط به درمانگر و همچنين مراجع است. ولی آدم‌ها می‌توانند و همچنين حق دارند که بفهمند چه مشکلی دارند و همچنين قرار است در جلسات درمان چه اتفاقی بیفتد. اصولاً درمانگر موظف است که چارچوب‌ها را بگوید، حقوق فرد را یادآوری کند و همچنين هر سوالی که مراجع مطرح می‌کند را بدون ابهام پاسخ دهد.»

رفت و آمد و مراجعه به روانشناس همچنين و علاوه بر هزینه‌های مالی، می‌تواند عوارضی هم داشته باشد. روانشناسان حرفه‌ای این مساله را رد نمی‌کنند که «هیچ درمانی نمی‌تواند بدون عوارض باشد» ولي بايد توجه داشت با وضعیت حاکم بر فضای روانشناسی در ایران به نظر می‌رسد که باید در مورد هزینه‌های جانبی رفت و آمد و مراجعه به روانشناس نگران بود. چه چیزی نشان می‌دهد که باید روانشناس را تغییر داد یا رفت و آمد و مراجعه به آن هم را متوقف کرد؟ دکتر پورحسین در این مورد می‌گوید: «این در صلاحیت مراجع نیست که تشخیص دهد و همچنين قضاوت کند ولي بايد توجه داشت در صورتي که کسی یک سال شمسي پیش روانشناس می‌رود و همچنين هیچ نتیجه مثبتی نگرفته است وقتش شده که در مورد رفت و آمد و مراجعه به روانشناس بازنگری کند.»

آقای میناخانی هم در این مورد می‌گوید: «در نگاه سنتی، روانکاوی «تک‌فردمحور» بود یعنی در صورتي که درمان پیش نمی‌رفت مقاومت‌های مراجع باعث آن هم بود و همچنين مراجع مسئول بود که مساله را حل کند ولی روانکاوی مدرن، روانکاوی «دوفردمحور» است یعنی در صورتي که روانکاوی پیش نمی‌رود درمانگر هم مسئول است و همچنين باید بفهمد که مشکلی وجود دارد و همچنين آن هم را برطرف کند. من ترجیح می‌دهم در آغاز جلسات بگویم که نمی‌دانم چه اتفاقی رخ می‌دهد ولي بايد توجه داشت می‌توانم تعهد بدهم که تا جای ممکن به سمتی برویم که اتفاقی رخ دهد. می‌توانم به عنوان درمانگر توضیح دهم که من به چه چیزی نظر دارم ولي بايد توجه داشت ارتباط و رابطه درمانی فراز و همچنين فرود زیاد دارد. گاهی درمان می‌تواند خیلی آزاردهنده باشد. گفتن اینکه نقطه تشخیص اینکه ارتباط و رابطه پیش نمی‌رود کجاست، کار سختی است ولي بايد توجه داشت اصولاً روانکاو از مراجع می‌خواهد که در صورتي که جایی دغدغه‌ای دارد آن هم دغدغه را مطرح کند تا در مورد آن هم حرف زده مي شود. این نشان‌دهنده یک ارتباط و رابطه درمانی مناسب است. درمانگری که خودش را کنار می‌کشد، پاسخ نمی‌دهد و همچنين تلاشی برای حل مشکل نمی‌کند، غیرحرفه‌ای است. فهمیدن اینکه کجا ارتباط و رابطه درمانی قطع شده کار سختی است. گاهی درمانگر طبق قضاوتش کاری می‌کند که از بیرون ممکن است عجیب باشد ولي بايد توجه داشت در بافت جلسه معنی می‌دهد. اساس باید این باشد که در یک ارتباط و رابطه درمانی مناسب مراجع می‌تواند در مورد نگرانی‌ها و همچنين احساس‌هایش در مورد جلسه درمان صحبت کند و همچنين پاسخ مناسب بگیرد. در صورتي که چنین نیست، ارتباط و رابطه درمانی ممکن است دچار آسیب باشد.»

انتهای پیام

«روان‌درمانی» یا «بغل‌درمانی»؟ در تاریخ ۲۰ February 2019 | 4:00 am منتشر شده است

برچسبها
عفو عمومی باید کمترین استثنا را داشته باشد
عربستان،‌ آمریکا و همچنين امارات می‌خواهند پاکستان محور ناامنی در آسیای میانه باشد

درباره admin

مطالب مرتبط

  • پیام ملت‌های منطقه، صلح و همچنين پایان هرگونه مداخله‌جویی در منطقه است

    پیام ملت‌های منطقه، صلح و همچنين پایان ...

    مهر ۱, ۱۳۹۸

  • کم‌خونی مادر در دوران بارداری و همچنين ...

    شهریور ۳۱, ۱۳۹۸

  • بازگشت لایپزیگ به صدر جدول بوندسلیگا

    بازگشت لایپزیگ به صدر جدول بوندسلیگا

    شهریور ۳۰, ۱۳۹۸

  • ثبت‌نام ۷۰۰ جدیدالورود ارشد دانشگاه تهران از امروز/ظرفیت پذیرش استعدادهای درخشان نهایی نیست

    ثبت‌نام ۷۰۰ جدیدالورود ارشد دانشگاه تهران از ...

    شهریور ۲۹, ۱۳۹۸

یک نظر بدهید

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک کنید.

مطالب تازه

  • کلاس های آموزش آشپزی و شیرینی پزی

    کلاس های آموزش آشپزی و شیرینی پزی

    آذر ۲۶, ۱۳۹۸
  • تور کیش و گروه تورهای کیش

    تور کیش و گروه تورهای کیش

    آذر ۱۹, ۱۳۹۸
  • آشنایی با انواع جراحی زیبایی

    آشنایی با انواع جراحی زیبایی

    آبان ۱۳, ۱۳۹۸
  • پیام ملت‌های منطقه، صلح و همچنين پایان هرگونه مداخله‌جویی در منطقه است

    پیام ملت‌های منطقه، صلح و همچنين پایان هرگونه مداخله‌جویی در منطقه است

    مهر ۱, ۱۳۹۸
  • کم‌خونی مادر در دوران بارداری و همچنين احتمال ابتلا به اوتیسم و همچنين بیش‌فعالی در کودکان

    شهریور ۳۱, ۱۳۹۸

تبلیغات متنی

راه اندازی شبکه

خوابگاه دخترانه

کرکره برقی در محلات

bigtheme
  • twitter
  • rss
  • googleplus
تمامی حقوق برای این سایت محفوظ می باشد.