مشروح گفتوگو ایسنا با حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی مقدم را در زیر بخوانید:
(به عنوان مقدمه مصاحبهای با محوریت چهلسالگی انقلاب، نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی را مطرح کردم ولي بايد توجه داشت مصباحی مقدم ترجیح داد به نقش روحانیت در جنبشها و همچنين انقلابهای پیش از انقلاب اسلامی اشاره کند.)
-بعد از گذشت چهل سال شمسي، امروز برداشت تو از نقش روحانیت در پیروزی انقلاب چیست؟
پیش از پرداختن به نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی باید بگویم پیش از این هم ایران تجربههای دیگری از نظر وارد شدن روحانیون به عرصه سیاست دارد. شامل انقلاب مشروطیت و همچنين نهضت ملی شدن صنعت نفت. بعد از اینها است که نوبت به انقلاب اسلامی میرسد.
شاید حتی بتوان گفت یکی از مواردی که شهروندان و مردم شهر به صورت جمعی با همراهی روحانیت به میدان آمدند، موضوع تحریم تنباکو است. در این موارد ما میبینیم نقش روحانیت نقش پیشتازی است و همچنين در صورتي که روحانیت و همچنين خصوصاً مرجعیت در این گونه موارد به میدان نمیآمدند حتماً انقلابی رخ نمیداد و همچنين حتماً نهضتی پدید نمیآمد.
در داستان تنباکو خیلی روشن است که “قرارداد رژی” با حکومت قاجار بسته میمي شود و همچنين همه توتون و همچنين تنباکوی ایران در انحصار شرکت “رژی” در میآید. بر اساس این قرار داد، این شرکت به خودش اجازه میداد، وارداتی بدون کنترل داشته باشد و همچنين در نقطه نقطه کشور بنگاه بزند و همچنين به اسم اینکه میخواهد انحصار را کاملاً کنترل کند، دخل و همچنين تصرفی در مسائل عمومی شهروندان و مردم شهر هم داشته باشد. نهایتاً این موضوع به نارضایتی شهروندان و مردم شهر میانجامد مرحوم سید جمالالدین اسد آبادی گزارشی به مرحوم آیتالله العظمی شیرازی در سامرا میدهد و همچنين آیتالله شیرازی در آن هم شرایط هرگونه مصرف توتون و همچنين تنباکو را حرام اعلام میکند.
این نقطه مبدا برای یک نهضت شد. همه ملت ایران به این نهضت پیوستند. حتی معروف بود در کاخ شاه، قلیان را برای شاه میخواستند ببرند که خانم سوگولی او قلیان را پرت کرد و همچنين گفت آن هم کسی که من را به تو حلال کرده، قلیان را حرام اعلام کرده است. این موضوع نشان دهنده برجستگی نقش روحانیت است.
-دستاورد این نهضت را در همراهی شهروندان و مردم شهر و همچنين روحانیت میدانید؟
در این داستان استعمار انگلیس متوجه شد که علما خصوصاً مراجع تأثیری در ملت ایران دارند که هیچ چیزی نمیتواند جایگزین آن هم مي شود. از این جهت عزم را بر این گذاشتند که با نوعی فرهنگ سازی و همچنين تربیت آدمها جایگاه روحانیت را در فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن، چشم و همچنين ذهن شهروندان و مردم شهر کاهش دهند و همچنين بین علما و همچنين شهروندان و مردم شهر شکاف ایجاد کنند.
-در این مقطع تاریخی آیا نیروهای انگلیس موفق شدند؟
البته شاید در یک شرایطی هم موفق شدند، ولي بايد توجه داشت بعد از آن هم انقلاب مشروطیت رخ داد. در انقلاب مشروطیت شهروندان و مردم شهر باز به علما پناه آوردند و همچنين اعتماد کردند و همچنين همین موجب شد که انقلاب مشروطیت پیروز مي شود، البته بهرهاش را به روش عمده تربیت شدگان غرب بردند؛ زيرا و به درستي که علما به منزل و خانه برگشتند و همچنين نتیجهاش این شد که دوباره شرایط برای روی کار آمدن دیکتاتوری مثل رضاخان فراهم شد.
چنان دیکتاتوری حاکم شد که ملت ایران احساس کرد اوضاع برای او به شدت تنگ شد. بر این اساس بود که در دوره محمدرضا و همچنين بعد از کودتای ۲۸ مرداد دیکتاتوری او هم ظهور و همچنين بروز پیدا کرد و همچنين این روش شد که ملت ما منتظر یک ندا بودند و همچنين امام و پيشوا خمینی (ره) این ندا را دادند.
-شهروندان و مردم شهر شهرها و روستاها و همچنين روستاهای دور افتاده که به خبرهاي جديد مراکز دسترسی نداشتند چه روش به این ندا پیوستند؟
امام و پيشوا خمینی (ره) با یک شبکهای از روحانیت کار میکردند. آن همها را بسیج میکردند که حتی در روستاها و همچنين شهرهای دور دست بروند و همچنين با شهروندان و مردم شهر در ارتباط باشند؛ روحانیون و همچنين طلبهها این گفته را اجابت کردند و همچنين برای هدایت به روستاها میرفتند؛ با این تلاشها بود که انقلاب اسلامی پدید آمد.
حتی در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم آن هم کسی که بسیار مؤثر واقع شد، صرفاً مصدق نبود، بلکه مرحوم آیتالله کاشانی بود که به عنوان یک چهره روحانی و همچنين به عنوان یک فقیه به میدان آمده بود. حضور ایشان در آن هم ماجرا تأثیرگذار بود. البته ابعاد آن هم نهضت با ابعاد انقلاب اسلامی اصلاً قابل مقایسه نیست.
(سال شمسي قبل یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، مدعی وجود اسنادی شد که بر اساس آن هم ارتباطی میان آیتالله کاشانی، آمریکا و همچنين کودتای ۲۸ مرداد وجود داشته است؛ به همین علت در این قسمت که مصباحی از نقش این آیتالله در نهضت ملی شدن نفت یاد کرد، نظرش در ارتباط با این موضوع را هم جویا شدم.)
-نظر تو در مورد اسناد منتشر شده علیه آیتالله کاشانی چیست؟
به نظرم میآید انگلیس به این دلیل دست به افشای چنین اسنادی میزند که بتواند خواستهای خود را در شرایط حاضر در کشور بررسي کننده و پروهشگر کند.
-چه خواستی را میتواند دنبال میکند؟ این گفته را باز کنید.
در نشر این اسناد بحث، بحث قبل نیست. قبلها قبل؛ کاشانی به رحمت خداوند تبارک و تعالي رفته، مصدق هم همینروش. آن همها پی موضوع مصدق و همچنين کاشانی نیستند.
-پس چه بهره بري و استفادهای میکنند؟
ایجاد تردید و همچنين تزلزل نسبت به جایگاه روحانیت در مبارزات قبل. دقت کنید؛ این ایجاد تردید و همچنين تزلزل برای نسل جوانی که حالا چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب چشم باز کرده و همچنين با این واقع روبهرو میمي شود میتواند اثراتی بگذارد. آن هم آثار ایجاد شکاف بین شهروندان و مردم شهر و همچنين روحانیت و همچنين نهضتهای قبلی که روحانیت میداندارش بوده است، خواهد بود. نيت و اراده آنان ایجاد تزلزل در نسل جوون ما است که در صورتي که میخواهند ایران یک کشور مستقل پیشرو نباشد، به چنینی شخصیتهایی نباید اعتماد کنند.
(از او خواستم روایتش از نقش روحانیت در پیروزی انقلاب را تکمیل کند تا بعد از آن هم به نقش سایر تيمهای مبارز با رژیم پهلوی بپردازیم. مصباحی مقدم مجدد به شبکه طلاب در انتقال ایدهها و همچنين راهنماییهای امام و پيشوا خمینی پرداخت.)
تو میبینید سال شمسيهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که امام و پيشوا (ره) ۱۵ سال شمسي در تبعید به سر میبردند از تبعید بیانیههای خود را میفرستادند؛ این بیانیهها توسط علما و همچنين طلاب به روستاها هم برده میشد. همه کشور شامل روستاها تحت تأثیر بیانههای امام و پيشوا (ره) قرار گرفتند و همچنين آنچه که انقلاب اسلامی را پیروز کرد به روش عمده همین بود.
-به جز طلاب و همچنين روحانیت، نقش دیگر تيمهای مبارز را چه روش ارزیابی میکنید؟
من نمیخواهم نقش تيمهای مبارز دیگر را نادیده بگیرم. مبارزات بسیاری بود. مثلاً جبهه ملی، نهضت آزادی مبارزه داشتند و همچنين چریکهای فدایی و همچنين چریکهای مجاهد هم به صورت مسلحانه مبارزه میکردند؛ ولی هیچکدام از آن همها نه به نتیجه میرسید و همچنين نه پشتوانه مردمی داشتند. مبارزات آن همها خیلی راحت سرکوب میشد یا خیلی راحت جلوی فعالیت آنان گرفته میشد.
-ولي بايد توجه داشت بیشتر اعضای این تيمهای سیاسی که نام بردید عقیده دارند انقلاب بدون مبارزات آنان و همچنين تنها با تلاش روحانیت به نتیجه نمیرسید.
این تيمها تجربه خودشان را قبل از پیروزی انقلاب به خوبی نشان دادند. تجربه آنها چیزی جز ناکامی و همچنين شکست نبود. در صورتي که بنا بود آنها نقشی میداشتند یقیناً نمیتوانستند شهروندان و مردم شهر را بسیج کنند. تو میبینید کسی مثل دبیر کل جبه ملی میگوید در صورتي که آیتالله خمینی نبود ما امکان اینکه یک صدم این جمعیت را بسیج کنیم نداشتیم. در صورتي که کسی تاریخ قبل از انقلاب را مرور کند خیلی روشن متوجه این امر میمي شود که مجموعههای مثل نهضت آزادی و همچنين جبهه ملی شخصیتهایی نبودند که پایگاه و همچنين جایگاه تودهای و همچنين مردمی داشته باشند.
-جایگاه بسیج کردن روشنفکرها و همچنين انتقال اندیشههای مبارزهطلبانه به شهروندان و مردم شهر را نداشتند؟
آنها روشنفکرانی تحصیل کرده بودند، در دانشگاهها هم حضور داشتند ولي بايد توجه داشت در میان توده شهروندان و مردم شهر کسی آنها را نمیشناخت. یا تيمهای مسلحی مثل فداییان زيرا و به درستي که کمونیست بودند جایی در میان شهروندان و مردم شهر نداشتند. شهروندان و مردم شهر ما مسلمان بودند و همچنين تجربه آن هم دوران نشان میدهد حتی اینگونه اشخاص در میان عامه شهروندان و مردم شهر به عنوان پناهگاه هم جا نداشتند. همین بود که غالباً منزل و خانههای تیمی شکل میدادند تا نگذارند هیچکس از اوضاع آنان مطلع شوند.
تيم مجاهدین خلق که بعداً به دلیل رفتارهایشان به عنوان منافقین شناخته شدند و همچنين داعیهدار مبارزه مسلحانه بودند در سال شمسي ۱۳۵۴ کاملاً فتیلهشان پایین کشیده شد و همچنين با دستگیری سرانشان خاموش شدند. کسی نبود. این امام و پيشوا بود که با ندای خودش شهروندان و مردم شهر را به خیابانها کشاند آن همها هم از زندان آزاد شدند و همچنين آمدند در میان جریان شهروندان و مردم شهر قرار گرفتند، وگرنه آن همها چه هویت و همچنين موقعیتی داشتند؟
شهروندان و مردم شهر ما با مبارزه مسلحانه نمیتوانستند به نتیجه برسند، زيرا و به درستي که خیلیها حامی مبارزه مسلحانه نبودند این مجموعه هم جایگاه مردمی و همچنين تودهای نداشت. اصلاً این تحلیلها که بدون ما انقلاب نمیشد قابل قبول نیست. زيرا و به درستي که معما حل مي شود آسان مي شود؛ حالا که انقلاب رخداده میگویند در آن هم نقش داشتیم. شاید نقش آنان یک اپسیلون در مجموع عظمت انقلاب اسلامی بود.
(مصباحی مقدم بعد از این اظهار نظر یادآور شد که با تبعید امام و پيشوا خمینی فتیله مبارزات با رژیم پهلوی خاموش نشد.)
در ماجرای تبعید امام و پيشوا (ره) اصلاً پيشامد جديد به موضوع عجیبی تبدیل شد؛ شهروندان و مردم شهر به شدت به خیابانها آمدند و همچنين شعار (یا مردن و مرگ یا خمینی) سر میدادند. عدهای شهید شدند تا اعتراض خود را نسبت به تبعید امام و پيشوا (ره) اعلام کنند. اثر گذاری حضور مرجعیت و همچنين روحانیت در انقلاب اسلامی که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شروع شد و همچنين در بهمن ۱۳۵۷ به ثمر رسد، قابل مقایسه با اثرگذاری سایر حاضرین در عرصه مبارزات نیست.
-این تبعید تا چه مقدار و اندازه در شعلهور شدن عطش مبارزان برای پیروزی تأثیرگذار بود؟
تصور شاه این بود که با تبعید امام و پيشوا (ره) به ترکیه موضوع حل شده است. امام و پيشوا از آنجا به نجف مهاجرت کردند و همچنين مشغول درس دادن بودند. ایشان در نجف درس ولایت فقیه میدادند. تصور شاه این بود که دیگر حضور امام و پيشوا (ره) غیر قابل اهمیت است؛ به همین علت است که شاه و همچنين آمریکا میگفتند ایران جزیره ثبات است.
(همچنین برای تبیین گفتههایش از ماجرای همراهی شهروندان و مردم شهر در فوت مرحوم مصطفی خمینی سند آورد.)
در ظاهر تا قبل از وفات شهادت گونه مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی ایران برای آنان جزیره ثبات بود؛ ولي بايد توجه داشت بعد از وفات ایشان به بهانه برگزاری مجالس ختم و همچنين چهلم برای ایشان دیدند، چه اتفاقی افتاد. شهروندان و مردم شهر در این مراسم برای امام و پيشوا (ره) صلوات میفرستادند و همچنين نامشان را با عظمت یاد میکردند. دستگاه حاکم واکنش نشان میداد، عدهای را میگرفت و همچنين سخنران را ممنوع المنبر میکردند. نتیجهاش این شد که جریانی پدید آمد که دیگر برای رژیم شاه غیر قابل کنترل بود.
-در دوران تبعید امام و پيشوا خمینی روحانیون در کشور چه میکردند؟
قبل از پیروزی انقلاب، ارتباط علما با امام و پيشوا برقرار بود، گروهی با عنوان روحانیت مبارز در سال شمسي ۱۳۵۶ اعلام موجودیت میکند تا به صورت نهاد یافته و همچنين کاملاً تشکیلاتی رهبری شهروندان و مردم شهر را به عهده گیرد. اطلاعیه میدهد و همچنين شهروندان و مردم شهر را دعوت به راه پیمایی میکند. راهپیمایی روز عید فطر با پیشآهنگی شهید آیتالله دکتر مفتح و همچنين اقامه نماز این عید در ارتفاعات قیطریه یک نمونه برجسته از این رهبری بوده است. بعد از آن هم هم راهپیماییهای پهناور و بزرگتری که خصوصاً در عاشورا و همچنين اربعین آن هم سال شمسي به صورت میلیونی اتفاق افتاد نشان داد که در صورتي که روحانیت به صورت متشکل به میدان بیاید، اثرگذارتر است.
(بعد از این پاسخ، از مصباحی مقدم میخواهم به نقش روحانیت بعد از پیروزی انقلاب هم اشاره کند، تا بواسطه آن هم بتوانیم به بازخوانی قسمت و بخشهایی از وقایع سال شمسيهای نخست پیروزی انقلاب بپردازیم.)
-این نقش پررنگ روحانیت که از آن هم یاد میکنید بعد از پیروزی انقلاب هم ادامه پیدا کرد؟
حضور روحانیت و همچنين فعالیت سیاسیآنان در دو دهه اول انقلاب، منجر به این شد که شخصیتهایی مثل حضرت آیتالله خامنهای بعد از سقوط بنیصدر و همچنين بعد از شهادت مرحوم رجایی با یک رأی بسیار بالا رئیس جمهور شوند. دو دوره ریاست جمهوری بعد هم مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بودند. ببینید همه این شخصیتهای برجسته از بینانگذاران جامعه روحانیت مبارز بودند. در دستگاه قضائی مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی و همچنين دیگران نقش آفرینی کردند. در این میان خبرگان برای مشخص شدن تکلیف، قانون اساسی شکل گرفت، بعداً هم برای تعیین رهبری بعد از وفات امام و پيشوا (ره) فعال شدند.
-نقش حمایت شهروندان و مردم شهر در شکلگیری این روندی که ذکر کردید را چگونه ارزیابی میکنید؟
در همه این موارد نقطه بسیار مهم این است که شهروندان و مردم شهر اقبال داشته و همچنين استقبال و همچنين حمایت کردند. نتیجهاش این شد که ساختار جدیدی به صورت کاملاً متغاير و متفاوت از آنچه که در قبل بود در ایران شکل گرفت. ساختار قبلی دیکتاتوری بود و همچنين این ساختار کاملاً مردمی است. ساختار قبلی بدون اتکا به آرا شهروندان و مردم شهر بود و همچنين این ساختار جدید کاملاً متکی به آرا شهروندان و مردم شهر است. حتی اصل نظام جمهوری اسلامی را در ۱۱ و همچنين ۱۲ فروردین سال شمسي ۱۳۵۸ به رأی گذاشتند و همچنين نود و همچنين هشت و همچنين دو دهم در صد شهروندان و مردم شهر به آن هم رأی مثبت دادند. اینها نشان دهنده این است که در صورتي که بنا است شهروندان و مردم شهر به خیابان بیایند؛ نیازمند نقش روحانیت پیشتاز و همچنين مورد اعتماد شهروندان و مردم شهر است.
-نقش شخصیتهای مثل شهید بهشتی و همچنين شهید مطهری و همچنين در سطوح دیگر نقش چهرههایی مثل علی شریعتی را در تبیین دو موضوع دین و همچنين سیاست برای شهروندان و مردم شهر چگونه میبینید؟ از این سوال میخواهم به جای خالی نواندیشان دینی در جامعهای اشاره کنم که جمعیت زیادی از شهروندانش انقلاب را ندیدند.
ما به شدت احساس میکنیم که در عصر حاضر با گذشت چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب، فاقد شخصیتهای بسیار اثرگذار روحانی و همچنين با نفوذ در جامعه هستیم. البته جایگاه آن هم شخصیتها خالی است و همچنين ایبسا خود اینکه منافقین به میدان آمدند و همچنين یکی یکی آنان را ترور کردند؛ از ائمه جمعه بگیرید تا شخصیتهایی مثل شهید مطهری که تيم فرقان ایشان را به شهادت رساند. قضیه شهادت شهید بهشتی و همچنين یارانش هم کار منافقین بود.
آن همها با مجموعه ترورها در صدد این بودند که نظام را از وجود چنین شخصیتهایی خالی کنند. البته اصلش را موفق شدند، ولي بايد توجه داشت نظام باقی ماند. شهروندان و مردم شهر همچنان پای کار آمدند و همچنين اعتماد کردند. آنها با شخصیتهای سیاسی و همچنين انقلابی رده بعد همراهی و همچنين همکاری نشان دادند، ولي بايد توجه داشت امروز متأسفانه تا حدود قابل توجهی فاقد چنین شخصیتهای اثر گذاری هستیم که بخواهد نسل جوون ما از ناحیه آن همها تغذیه مي شود.
-آیا در چهل سالگی انقلاب جای چهرههای کاریزماتیکی که با زبان علم بتوانند با عامه ارتباط بر قرار کنند خالی نیست؟
البته حضور بزرگوارانی مثل آیت الله جوادی عاملی و همچنين آیتالله مصباح یزدی و همچنين شخصیتهای علمی دیگر که هرکدام ممکن است قشری از نسل جوون ما به آنها روی بیاورند تا حدود زیادی جایگاه شخصیتهایی مثل شهید مطهری و همچنين امثال آن هم را پر میکند؛ ولي بايد توجه داشت هرگز نمیتواند دقیقاً آن هم جایگاه باشد.
-این شخصیتهایی که نام بردید میتوانند همه شهروندان را اقناع کنند؟
ببینید، هم اکنون ما نهادها را جایگزین شخصیتها کردیم. شاید برجستهترین نهادی که داریم خود نهاد ولایت فقیه است. خود اینکه میبینید رهبری مرتب سخنرانی میکنند، توضیح میدهند، بیان میکنند، راه نشان میدهند و همچنين جایی هم که باید هشدار میدهند بر همین اساس است. قبل از پیروزی انقلاب ما فاقد چنین جایگاهی بودیم. این جایگاه تا حدودی جای شخصیتهای کاریزماتیک را پر کرده است.
همچنين و علاوه بر آن هم در نیروهای مسلح و همچنين دانشگاهها نهاد نمایندگی رهبری را داریم که ارتباط تنگاتنگی با دانشجویان دارد. خیلی ارتباط نزدیک است و همچنين همین صمیمت باعث میمي شود که دانشجویان بتوانند سوالات و همچنين شبهات خود را با مسئولین نهاد و همچنين روحانیون حاضر در دانشگاه در میان بگذارد. پس نهادها به روش غالب جایگزین شخصیتها شدهاند.
-من فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن میکنم پر کردن فاصلهای که امروز از روزهای آخر پیروزی انقلاب داشتیم کار آسانی نیست. زمانی دیدار مردمی مسئولینی مثل شهید بهشتی یک روتین اداری بود، ولي بايد توجه داشت هم اکنون از یک حرکت نمادین توسط امام و پيشوا جمعهای که میگوید با برداشتن میلههایی فاصله شهروندان و مردم شهر و همچنين مسئولین در نماز جمعه کم مي شود خوشحال میشویم.
(مصباحی مقدم پیش از پاسخ دادن به این پرسش ابتدا از واکنشهای تندی که توسط برخی شهید بهشتی را نشانه میگرفت یاد کرد.)
در آغاز پیروزی انقلاب که فاصلهها نبود. راحت شخصیتهای برجستهای مثل شهید بهشتی و همچنين دیگران میتوانستند بیایند پیش شهروندان و مردم شهر با آنان دیدار داشته باشند، سخنرانی کنند و همچنين به سوالات شهروندان و مردم شهر پاسخ دهند.
البته فراموش نمیکنیم آن هم زمان چه اهانتهایی به شخصیت شهید بهشتی شد؛ حتی خاطرم هست وقتی ایشان میخواستند وارد دانشگاه فردوسی مشهد شوند، علیه او شعار میدادند و همچنين ایشان به این شکل مظلوم وارد شد؛ تعارف هم نداریم. مرحوم آیتآلله طالقانی که به رحمت خداوند تبارک و تعالي رفت، خاطرم هست جمعیت دانشآموزی در خیابان ولی عصر از بالا سرازیر به پایین خصوصاً دختر خانمها شعار میدادند “بهشتی بهشتی، طالقانی را تو کشتی”. این موضوعات موجب شده بود که تيمهای وابسته به استکبار جهانی فضا را برای کسی مثل شهید بهشتی تنگ کنند. اینها را فراموش نکنیم. حتی ما خودمان از فعالان سیاسی بودیم که در دفاع از شهید بهشتی با مشکل روبهرو میشدیم. چنان فضای بدی بود که ما اقتدار و قدرت دفاع درست از ایشان را نداشتیم. این روش نبود که با وجود آزاد آمدن آن همها و همچنين به میدان آمدنشان و همچنين ارتباط نزدیک با شهروندان و مردم شهر و همچنين نسل جوون آن هم روز همه دربست آن همها را به عنوان شخصیت کاریزماتیک پذیرفته باشند؛ نه، شخصیت آنها امروز کاریزماتیک است آن هم روز برای همه چنین نبود.
(او سپس به قسمت و بخش دوم پرسشم پاسخ داد و همچنين ترورها را عامل اصلی فاصله گرفتن مسئولین از شهروندان و مردم شهر دانست.)
علت ایجاد فاصله بین شهروندان و مردم شهر و همچنين مسئولان دقیقاً حوادث ترورها بوده است که از سال شمسي ۱۳۵۹ الی ۶۱ شروع شد. ترورها به صورت وسیع بود. در رقم ترورهای منافقین سخن از ۱۷ هزار فرد يا شخص است. هم توده شهروندان و مردم شهر را در اماکن عمومی مثل ایستگاههای اتوبوس ترور میکردند و همچنين هم طرفدارانی که در ظاهرشان ریش داشتند یا عکس امام و پيشوا را در مغازههایشان نصب میکردند. شخصیتهایی مثل شهید بهشتی و همچنين مفتح و همچنين امثال آن همها را هم ترور کردند. این ترورها موجب شد تا شهروندان و مردم شهر فریاد بزنند که بزرگان و رهبران، مسئولان بیایید برای خودتان حفاظت راه بیاندازید بیایید کنترل کنید و همچنين جلوی بررسي کننده و پروهشگر شدن این ترورها را بگیرید.
نتیجه ترورها را دیدیم؛ ایجاد این فاصلهها شد. علت اینکه چند رده در نماز جمعه مانع گذاشتند و همچنين فنس ایجاد کردند همین بود. ولي بايد توجه داشت امروز کشور دارای امنیت بالایی است. شرایط ما کاملاً فرق کرده است. ما باید به اول انقلاب بر گردیم. رئیس جمهور هم اکنون دیگر نباید با آن هم تشریفات مفصلی که در دوران ترورها بوده است ظاهر مي شود، باید کم کنند این حفاظتها را. یک زمانی آقای شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی اشاره کرد که کشور امن است، حفاظتها را کاهش دهیم. نسبت به بعضیها باید حفاظت را کاهش دهند و همچنين نسبت به بعضیها هم باید حفاظت را بردارند. ما کاملاً این موضوع را قبول داریم که نباید فاصله میان شهروندان و مردم شهر و همچنين مسئولینی که مردمی خواهند بود، باشد. بنابراین این موضوع عقب نشینی نیست.
-بعضاً همین دور شدنها به فساد درون دفتر برخی از مسئولین انجامید. کم نداشتیم فسادهایی که از دفتر مسئولین کشور بیرون آمده است.
همه اینهایی که جنابعالی میگوئید و همچنين درست هم میگوید، هست؛ ولي بايد توجه داشت در صورتي که وزنشان را نسبت به تعداد مسئولان و همچنين جایگاههای مسئولانی که داریم بسنجیم وزنش خرد است. این موضوع نشان میدهد که حتماً دارای آسیبهایی بوده است؛ ولي بايد توجه داشت نه آنچنان که تصور کنیم این آسیبها همه چیز را تحت شعاع خود قرار داده است.
اخیراً در یک جلسهای جناب آقای ابوترابی گفتهاند لیست کشورهایی که در آن همها فساد سیستماتیک وجود دارد در اینترنت هست. در این لیست از ۱۱۲ کشور اسم برده شده است. اولین کشور سوئیس، دومین آمریکا، سومین کشور یک کشور افریقایی پرت است. ولي بايد توجه داشت در این ۱۱۲ کشور نام ایران نیست. عجیب به نظر نمیرسد؟ زيرا و به درستي که مراد از فساد سیستماتیک فساد حکومت است، نه فساد در حکومت.
– یعنی چه؟
یعنی اینکه وجود اختلاسها در حکومت اتفاق افتاده، ولي بايد توجه داشت غالباً از ناحیه حکومت و همچنين حاکمان نیست. با فساد در جاهایی که فساد سیستماتیک وجود دارد مبارزه نمیمي شود؛ ولي بايد توجه داشت در ایران با کسانی که فساد میکنند مبارزه میمي شود. دستگیر میشوند، اعدام میشوند. نظام و همچنين سیستم فاسد نیست.
– ولی مدیریتها در همین سیستم ضعیف است.
بله مدیریت ضعیف است؛ مدیریت را شهروندان و مردم شهر انتخاب میکنند.
-تو میگوید حاکم پاک است، ولي بايد توجه داشت در صورتي که حاکم دست پاک مدیریت نداشته باشد، فساد همه جا را میگیرد.
پس من چه میگویم؟ فرمایش تو درست است. حاکم دست پاک؛ ولي بايد توجه داشت با وجود مدیران نالایق فساد اتفاق میافتد. آن هم مدیر را چه کسی انتخاب میکند؟ ارشدشان را شهروندان و مردم شهر انتخاب میکنند. رئیس جمهور و همچنين نمایندگان مجلس را شهروندان و مردم شهر انتخاب میکنند. در صورتي که اشتباه میکنند کاری کنند که اشتباه نباشد. کسی که به آنها دیکته نمیکند. کسی که از بیرون به ما دیکته نمیکند.
-نهادهای نظارتی ما کم نیستند؛ همه نمایندگان و همچنين رؤسای جمهور از فیلتر آنان رد میشوند.
هم رئیس جمهور و همچنين هم نمایندگان از فیلتر رد میشوند؛ ولي بايد توجه داشت این فیلتر است، یعنی هر چه در آن هم بریزید به تو میگوید صلاحیت دارد یا نه. نمیگوید بهترینها چه کسانی خواهند بود تا آنها به میدان بیایند.
شورای نگهبان حق ندارد کسی را تشویق کند بیاید کاندیدای ریاستجمهوری مي شود. این شهروندان و مردم شهر خواهند بود که یا به صورت احزاب و همچنين تيمها کاندیدایی دارند یا بالاخره از میان کاندیدها دست به انتخاب میزنند.
شورای نگهبان میگوید مثلاً ۱۶۰۶ فرد يا شخص برای ریاست جمهوری ثبت نام نموده اند و همچنين از میان آنان ۶ فرد يا شخص حداقلهای تأیید صلاحیت را دارند. معنیاش این نیست که این شورا آن هم ۶ فرد يا شخص را به میدان آورده است.
-در صورتي که فعالیت احزاب در کشور گسترش پیدا کند، مدیریت بهتر میمي شود؟ فساد کاهش پیدا میکند؟
حتماً کاهش پیدا میکند. احزاب هم اکنون گروه و حزبچه خواهند بود، گروه و حزب نیستند. بله در دوران انتخابات احزاب ائتلاف تشکیل میدهند و همچنين کاری را پیش میبرند. ولي بايد توجه داشت احزاب زمانی درست کار میکنند که در طول چهار سال شمسي ریاست جمهوری و همچنين مجلس کادر بسازند و همچنين تربیت کنند و همچنين نفرات برجسته خود را کاندیدا کنند. در صورتي که دو تا سه گروه و حزب قدر وجود داشته باشند و همچنين بهترینهای خود را به میدان بفرستند از میان بهترینها شخصیتهای سیاسی وارد انتخابات میشوند.
از انتخابات سال شمسي ۱۳۷۶ ریاست جمهوری، نه روی کار آمدن آقای خاتمی قابل پیش بینی بود و همچنين نه احمدی نژاد و همچنين نه روحانی. تا چند روز مانده به انتخابات معلوم نبود چه کسی انتخاب میمي شود. زيرا و به درستي که یک ساختار حزبی قوی و همچنين قدری در میان نبود. بنا براین اتفاقی کسی رئیسجمهور میمي شود. حالا آن هم شخص میآید بعد از انتخابات فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن میکند چه کسانی وزیر باشند. حال در صورتي که اتفاقی رئیس جمهور نمیشد تیمش را از قبل تعیین کرده بود و همچنين حکومت در سایه هم شکل داده بود.
-در واقع بر اساس محور مصاحبهمان میتوانم توجه ویژه به تحزب را یک پیشنهاد از سمت تو برای چهل سالگی انقلاب بدانم.
دقیقاً. کاستی پهناور و بزرگ ما همین است. آغاز پیروزی انقلاب گروه و حزب جمهوری اسلامی وجود داشت؛ افرادی که از طریق این گروه و حزب در مجلس حضور پیدا میکردند بهترینها بودند و همچنين باهم مطابق و يکدست میشدند. کاندیدای رئیس جمهوری را همین گروه و حزب معرفی میکرد بعد هم یک مجموعه پشت او بود. هم اکنون این روش نیست. میبینید که جناب آقای روحانی را اصلاحطلبان مورد حمایت قرار دادند؛ ولي بايد توجه داشت هم اکنون دارند پشت او را خالی میکنند. این چه بساطی است که شهروندان و مردم شهر را تشویق کنند که بیایید رأی بدهید بعد بگویید، نه نه، ما او را نپسندیدم.
(از آنجایی که در کارنامه مصباحی مقدم حضور در جبهههای جنگ ثبت شده و همچنين عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست، میخواستم تا نظرش را در مورد اظهارات اخیر محسن رضایی دیگر عضو مجمع تشخیص و همچنين یکی از فرماندههای جنگ تحمیلی در مورد عملیات کربلای چهار و همچنين پنج جویا شوم.)
-یکی از نقاط حساس در چهل سالگی نظام، نحوه روایت وقایع مهم، استراتژیک و همچنين تاریخ ساز در زمان اکنون است. مشخصاً میخواهم به ماجرای روایت عملیات کربلای چهار و همچنين پنج که اخیراً اتفاق افتاد اشاره کنم.
جنگ یک کار فنی و همچنين مدیریتی خاص بوده است. گمان میکنم نسبت به بقیه مسائل چنین اختلافی در روایت کردن ظهور و همچنين بروز پیدا نکرد. در خصوص جنگ آن هم هم در این مورد خاص به نظرم معنی نداشت حالا و همچنين بعد از گذشتن سی و همچنين چند سال شمسي از عملیاتی کردن کربلای چهار و همچنين پنج کسی بیاید بگوید این عملیات تاکتیکی بود یا استراتژیکی، یا ما به عنوان یک مرحله فریب آن هم را شکل دادیم یا دشمن فریب تلقی کرد.
در صورتي که میخواستند این حرف را بزنند باید در دانشگاه جنگ، دانشگاه دفاع ملی میگفتند؛ زيرا و به درستي که انظار و افکار عمومی خصوصاً خانواده شهدا انتظار ندارند اینگونه مسائل بعد از سی و همچنين چند سال شمسي مطرح مي شود و همچنين آنها را دچار نگرانی کند.
جنگ پیروزی دارد، شکست دارد و همچنين عدم تحقق دستاوردها دارد. جنگ تمام شده است. این هشت سال شمسي دفاع مقدس برای ملت ما ثمر قسمت و بخش بوده و همچنين ما نتایج خوبی گرفتیم در جنگ ملت ما انسجام پیدا کرد. در جنگ کفایت نظام جمهوری اسلامی برای ایستادن و همچنين مقاومت ظهور و همچنين بروز پیدا کرد. در جنگ ما تجربیاتی به دست آوردیم که در صورتي که جنگ نبود بررسي کننده و پروهشگر نمیشد و همچنين امروز مقابل تحریمها نمیتوانستیم بایستیم.
از یک پيشامد جديد خاص مثل کربلای چهار دو روایت میمي شود کرد. به نظرم جای چنین روایتهایی در یک چنین شرایطی نیست. مدیران جنگ باید به این موضوع توجه کنند. یک زمانی هست سر کلاس خواهند بود و همچنين دارند به شاگردان خود آموزش میدهند، میقدرت بیان کرد. که حتماً باید تجربیات جنگ آموزش داده مي شود، حتی شکستهای ما هم باید مطالعه مي شود و همچنين علل و همچنين عواملش بررسی مي شود.
-مطالعه، باز خوانی و همچنين روایت اشتباهها و همچنين شکستها جرأت میخواهد.
دانشگاه فضای علمی است. هیچ اشکالی ندارد. نه در فضای عمومی، ولي بايد توجه داشت در فضای علمی باید آنچه که از جنگ باقی مانده را گفت. با اینکه سی و همچنين چند کشور به عراق سرباز فرستاده بود و همچنين عراق از کشورهایی مثل روسیه، فرانسه و همچنين آلمان حتی امریکا کمک گرفت، همه کارشناسان ارتش زمینی عراق روسی بودند؛ ما پیروز شدیم. شوخی نیست که ایران مقاومت کرد و همچنين نتیجه گرفت. گمان میکنم که نمیباید یک چنین اختلاف روایتهایی ذکر مي شود.
(یکی دیگر از نکاتی که میخواستم از او بپرسم در مورد نامهنگاریهای اخیر او با علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بر سر اختلاف دیدگاه در مورد جایگاه هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام بود؛ ابتدا از این استاد دانشگاه خواستم تا نظرش را در مورد جایگاه مجمع بدهد و همچنين بعد به آن هم اختلاف اشاره کند.)
-از مجمع تشخیص به عنوان یکی از ابتکارات راهگشای امام و پيشوا خمینی یاد میکنند؛ تو این نهاد را چه روش میبینید؟
پایه این نهاد در زمان حیات امام و پيشوا خمینی (ره) گذاشته شده بود، دلیلش این بود که نمایندگان مجلس چیزی را تصویب میکردند و همچنين شورای نگهبان به دلیل مخالفت با شرع یا قانون اساسی آن هم را رد میکرد و همچنين میگفت اصلاحش کنید. در مواردی موجب شد اختلاف بالا بگیرد به طوری که امام و پيشوا (ره) اول بنا را بر این گذاشتند هر جا مجلس با دو سوم آرا موضوعی را تصویب کردند با توجه به مصالح ملی و همچنين اصرار مجلس آن هم را شورای نگهبان رد نکند. ولي بايد توجه داشت کش و همچنين قوس وجود داشت تا اینکه خود امام و پيشوا (ره) جمعی را به عنوان اعضا مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی کردند و همچنين آن هم زمان حضرت آیتاللهخامنهای به عنوان رئیس جمهور رئیس مجلس هم شدند. این موضوع را امام و پيشوا در بازنگری قانون اساسی فرمودند که وجود مجمع را در قانون اساسی بیاورید و همچنين رسمیت ببخشید. یکی از وظایف این نهاد وظیفه حل اختلاف است و همچنين یک وظیفه به عنوان طرف مشورت رهبری برای سیاستهای کلی نظام بوده است. این موضوع در قانون اساسی تصریح شده است.
رهبری از آن هم پس تا هم اکنون که ۲۷ سال شمسي میگذرد، تمام تلاششان این بوده که سیاستهای کلی را ابتدا به مجمع ارجاع کنند و همچنين بعد از آنکه در کمیتههای مربوطه بررسی شد، نهایی شدهاش برای ابلاغ خدمت ایشان برسد. یکی دیگر از وظایفی که به دست مجمع تشخیص مصلحت نظام گذاشته شده است حل معضل در جایی است که رهبری آن هم معضل را به مجمع ارجاع بدهند. به ندرت اتفاق افتاده، ولي بايد توجه داشت هست.
یکی از وظایفی که جز وظایف رهبری است و همچنين رهبری به مجمع تنفیذ کردند جزئی از اصل ۱۱۰ قانون اساسی است که بندی دارد تحت عنوان اینکه رهبری بعد از ابلاغ سیاستها بر حسن اجرای سیاستها نظارت میکند، میتواند این وظیفه را به دست شخص دیگری واگذار کند. این وظیفه را هم هم اکنون حدود بیست سالی است که از زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی به عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام گذاشتند. نتیجهاش این شد که گاهی مجمع، کمیسیون نظارتش بررسی میکرد و همچنين در پایان در صحن مجمع بررسی میشد، در صورتي که جایی به این نقطه میرسیدیم که قانونی وضع شده و همچنين با سیاستها انطباق ندارد و همچنين مغایرت دارد اعلام میشد که غیر منطبق است و همچنين تو اصلاح کنید. این اتفاق افتاده است و همچنين کسی هم اعتراض نداشته است.
سال شمسي قبل دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، رهبری این وظیفه را از مجمع به یک تيم منتخب ۱۵ نفره هیئت عالی نظارت انتقال دادند. فرمودند آنچه که این هیئت تصویب کند به جای مجمع قابل پذیرش است. اینجا هیئت عالی نظارت میدان فعالیت جدید پیدا کرده است.
پیش از این جلسات مجمع هر دو هفته یک بار برگزار میشد و همچنين هر چهار الی پنج جلسهاش یکی مرتبط به نظارت بود. هم اکنون هر دو هفته یک بار هم مجمع و همچنين هم هیئت عالی نظارت جلسه تشکیل میدهد. این فعال شدن موجب شده که طبعاً مسائلی پیش بیاید مثل اینکه آنچه که در مجلس تصویب شده یا در حال تصویب است و همچنين سیاستهای کلی در آن هم در نظر گرفته نشده است، تصویب مي شود.
این موضوع کمتر صدا در میآورد زيرا و به درستي که وقتی در کمیسیونها بررسی میشد اطلاعات به کمیسیونها انتقال پیدا میکرد و همچنين با حضور نماینده هیئت عالی نظارت کمیسیونها اصلاحات مورد بهره بري و استفاده و نياز ضروري را انجام میدادند.
اخیراً در این لوایح چهارگانه که حساس هم هست، مجمع با مقداری تأخیر واکنش خودش را از طریق شورای نگهبان نشان داد. البته قبلاً هم این اتفاق افتاده بود. این دفعه زيرا و به درستي که در زمان اعلامش تأخیر شده بود بعضی از نمایندگان مجلس مثل آقای مطهری به آن هم واکنش نشان دادند در غیر این صورت اصل موضوع که جديد و تو و تازه نبود.
-ایشان این کار را شورای نگهبان دوم تلقی کرد.
نه، واقعاً چنین نیست. یک شورای نگهبان برای انطباق با شرع و همچنين قانون اساسی داریم و همچنين مجمع و همچنين هیئت عالی نظارت از این جهت وارد شدن پیدا نمیکند. وارد شدن هیئت از این جهت است که سیاستهای ابلاغی رعایت مي شود. در صورتي که مجلس رعایت کند مجمع اصلاً وارد شدن پیدا نمیکند.
(بعد از توضیحات مفصل مصباحی مقدم در ارتباط با سوال پیشین به عنوان قسمت و بخش پایانی مصاحبه با وجود کلیشهای بودن سوال خواستم تا نقطه نيرو و همچنين ضعف نظام در چهل سالگیاش را برای روشن شدن راه در آینده بیان کند.)
– نقطه نيرو و همچنين برجسته نظام در این چهل سال شمسي را در چه دستاوردی میبینید؟
نقطه نيرو بسیار برجسته چهل سالگی استقلال کشور است. قبل از پیروزی انقلاب کشورمان مستقل نبود. رضاخان را انگلیسیها روی کار آوردند، در آخر او را تبعید کردند، محمدرضا را هم آنها حمایت کردند که شاه شد و همچنين باکودتای ٢٨ مرداد امریکاییها او را برگرداندند، نخستوزیران را آنها تأیید میکردند تا روی کار بیایند. برنامه جذاب و جالب و خوبهای ما را نهاد برنامه جذاب و جالب و خوب تحت نظر امریکاییها اداره میکرد، برنامه جذاب و جالب و خوبهای پنج ساله و همچنين هفت ساله پیش از انقلاب را آن همها تهیه کرده بودند؛ طبعاً اقتصاد ما را به عنوان صنعت وابسته تعیین میکردند.
همچنين و علاوه بر این استقلال علمی به معنای اینکه نخبگان و همچنين دانش آموختگان ما خود باور باشند و همچنين این خود باوری باعث مي شود دست به کار و همچنين ابتکار بزنند و همچنين خود باوری داشته باشند نبود. سدهای کشور، نیروگاههای برق توسط مهندسان ما ساخته نشد. قبل از انقلاب همه اینها دست خارجیها بود. میبینید که بعد از انقلاب پروژههایی مثل عسلویه و همچنين امثال آن هم توسط دست پروردگان خود کشور راه اندازی شد و همچنين شکل گرفت.
ما اینها را نداشتیم به دلیل اینکه استقلال نداشتیم. در انرژی هستهای بعد از انقلاب به چرخه کامل سوخت میرسیم. در صورتي که وابسته بودیم محال بود، مگر نه این است که عربستان و همچنين کشورهای دیگر که تحتالحمایه آمریکا خواهند بود استقلال ندارند. به دلیل اینکه وابسته خواهند بود. مهمترین نقطه برجسته انقلاب دستاوردی است به نام استقلال که هم استقلال سیاسی و همچنين هم فرهنگی است. از منظر فرهنگی خیلی میمي شود حرف زد. قبل از انقلاب فرهنگ ما کپی فرهنگ غرب بود. از کودکستان تا دانشگاه برای همین دانشگاه ما دانشگاه ضعیفی بود. پزشکان ما غالباً هندوستانی و همچنين پاکستانی و همچنين بنگلادشی بودند. هم اکنون پزشکی ایران چنان عظمتی پیدا کرده که در منطقه جایگاه اول را دارد.
همچنين و علاوه بر آن هم پيشامد جديد آزادی هم هست. ما قبل از انقلاب واقعاً دیکتاتوری داشتیم. کسی نمیتوانسته بود حرف بزند زيرا و به درستي که میگفتند ساواک در همه جا حضور دارد. آزادی امروز به برکت انقلاب است. خود اینکه اقبال به سمت ارزشهای اسلامی رخ داد هم دستاورد بزرگی است. کجا قبل از انقلاب رویکرد و همچنين جریان مثبتی نسبت به اسلام در سطح کلان داشتیم؟ شکاف بین پدر مادرهای سنتی و همچنين بچهها با گرایشهای غیر دینی رخ داده بود.
-نقطه ضعف مهمی که باید برطرف کرد را چه میدانید؟
مدیریت اقتصادی نقطه ضعف ما است. این کشور ظرفیتهای عالی اقتصادی دارد. ما از لحاظ ذخایر زیر زمینی نفت و همچنين گاز در جهان اول هستیم. از نظر هدر دادن انرژی نفت و همچنين گاز هم اول هستیم. این خیلی بد است. یعنی مدیریت اقتصادی ما با کیفیت نبوده است. اوایل پیروزی انقلاب یک شعار ما شعار رفع فقر از محرومان بود تا به فقرا و همچنين مستضعفان به آنها رسیدگی مي شود. نتیجه قسمت و بخش هم بود، ولي بايد توجه داشت سیاستهای پولی که به کار گرفته شده همه دستاوردها را به هم ریخته است و همچنين فقرزا شده نه فقرزدا. طبق بعضی از برآوردها همین جریان یک سال شمسي اخیر جهش قیمت ارز بیست در صد از شهروندان و مردم شهر ما را زیر خط فقر برده است.
منشأ این ضعف چیزی جز مدیریت اقتصادی کشور نیست که افتاد دست یک عده صاحب نظران اقتصاد نو کلاسیک؛ تصورشان این بود ایران یک کشوری مثل کشورهای دیگر جهانی است و همچنين باید کاری کنیم که مناسبات جهانی معظلات و مسائل و مشکلات ما را حل کند. طی ۵ سال شمسي قبل شعار حکومت ما چی بود؟ قرار بود برجام تصویب مي شود تا سرمایه گذاری خارجی باشد؛ نشد. چرا چشممان باید به دیگران باشد؟ چرا باید الگو از دیگران بگیریم؟ چرا باید در قضیه نرخ ارز، نرخ ارزی که باید شناور مدیریت شده باشد ما این دو کلمه را جا به جا کردیم؟ هم اکنون مدیریت ما شناور شده است. هر هفته ندای جدیدی در مورد قیمت ارز داده میمي شود. جمع کنند این بساط را. مگر تجربه دوران جنگ ما تجربه خوبی نبوده که با ۶ الی ۷ میلیارد دلار کشور را اداره میکردیم؟ هم اکنون با ۴۰ میلیارد هم نمیتوانیم.
-در پایان پیشنهادتان برای همراهی شهروندان و مردم شهر با نظام و همچنين برطرف شدن ناراحتیهای آنان که طی سال شمسيهای اخیر ایجاد شده است، چیست؟
منشأ ناراحتی شهروندان و مردم شهر ذات نظام جمهوری اسلامی که نیست. ذات نظام مردمی است. نوع ابزارها و همچنين سیاستهای اجرایی و همچنين راهکارهایی که مردان اقتصادی حکومت انتخاب میکنند مشکل افرین است و همچنين نتیجهاش این شده به جای اینکه بحرانها را برطرف کنیم بحرانها را اضافه میکنیم.
انتهای پیام